دبستان شهید یوسفی

روستای معصوم آباد میربگ

دبستان شهید یوسفی

روستای معصوم آباد میربگ

روستای معصوم آباد میربگ

منطقه میربگ شمالی

شهرستان دلفان

نورآباد لرستان

 

روستای معصوم آباد میربگ

 

 

طبیعت روستای معصوم آباد میربگ

 

برای مشاهده تصاویر با کیفیت بهتر بر روی آن ها کلیک کنید .


ورود به نیایشگاه‌های مجازی

ورود به نیایشگاه‌های مجازی تاریخ‌بوک :

 

           

 

 

 

                                                                                          

 

.برای بهره‌گیری از همه داشته‌‌های تارنما؛ درون‌ شوید، نام‌نوییسی کنیدیا بیشتر بدانید.

تاریخچه ی شعر ای ایران ای مرز پرگهر


متن شعر ای ایران

 

در شهریور 1323زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین تهران را اشغال کرده بودند، حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف، از یکی از خیابان های معروف شهر می گذرد.
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد. گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان) می رود و شروع به گریه می کند.
غلامحسین بنان می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:
کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم…

همانجا، خالقی موسیقی آن را می نویسد و بنان نیز آن را می خواند و ظرف یک هفته، تصنیف “ای ایران” در یک ارکستر بزرگ اجرا می شود.

سرود «ای ایران» دقیقا در 27 مهر ماه سال 1323 در تالار دبستان نظامی [دانشکدۀ افسری فعلی] و در حضور جمعی از چهره‌های فعال در موسیقی ایران متولد شد. شعر این سرود را «حسین گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ویژگی‌های آن، اول این است که تک‌تک واژه‌های به کار رفته در سروده، فارسی است و در هیچیک از ابیات آن کلمه‌ای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاکیزه‌اى که هیچ واژه بیگانه در آن راه پیدا نکرده است، و با این همه هیچ واژه‌اى نیز در آن مهجور و ناشناخته نیست و دریافت متن را دشوار نمى‌سازد.

دومین ویژگی سرود «ای ایران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌ای که تمامی گروه‌های سنی، از کودک تا بزرگ‌سال می‌توانند آن را اجرا کنند. همین ویژگی سبب شده تا این سرود در تمامی مراکز آموزشی و حتی کودکستان‌ها قابلیت اجرا داشته باشد.

و بالاخره سومین ویژگی‌ای که برای این سرود قائل شده‌اند، فراگیری این سرود به لحاظ امکانات اجرایی است که به هر گروه یا فرد، امکان می‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسیقی نیز بتوان آن را اجرا کنند.

آهنگ این سرود که در آواز دشتی خلق شده، از ساخته‌های ماندگار «روح‌الله خالقی» است. ملودی اصلی و پایه‌ای کار، از برخی نغمه‌های موسیقی بختیاری که از فضایی حماسی برخوردار است، گرفته شده.

این سرود در اجرای نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهه‌های بعد خوانندگان مطرحی همانند «غلامحسین بنان» و نیز «اسفندیار قره‌باغی» آن را به‌صورت تک‌خوانی هم اجرا کنند.

در سالهای اولیه پس از انقلاب، این سرود برای مدت کوتاهی به‌عنوان «سرود ملی» از رادیو و تلویزیون ایران پخش می‌شد، اما بعدا چند سالی از رسانه‌های داخلی حذف شد تا در دهۀ اخیر که باز در مناسبت‌های مختلف تاریخی، آن را می‌شنویم.

ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما

سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما

ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت بر دل نپرورم
از … آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون ، شد پیشه ام
دور از تو نیست ، اندیشه ام
در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما



گروه سرود پایه ششم

 

گروه سرود پایه ششم دبستان شهید یوسفی

روستای معصوم آباد میربگ

شعر : ای ایران ای خاک پاک دلیران

 

دبستان شهید یوسفی

 

برای مشاهده تصاویر با کیفیت بالاتر بر روی آن ها کلیک کنید .

 

 

متن شعر :

 

 

ای ایران ، ای خاک پاک دلیران         ای ایران ، ای مردانت همچو شیران
ای ایران ، ای عشقت نشسته در جان
ای ایران ، ایرااااااان
ای ایران ، ای خاکت سرچشمه نور    ای ایران ، ای شهر گذشته دور
ای ایران ، ای من با نام تو مغرور
ای ایران ، ایرااااان  

بـاد با آیینه ها همسو شده                    با گل خورشید رو در رو شده
مـا نسیم آسا به بالا پر زدیم                                تا ستاره تا ملائک سر زدیم
بال گستردیم به اوج آسمان                 همنوا گشتیم با پیر مغان
زیر باران سخاوت تر شدیم                  در منای دوست ما پرپر شدیم
خانه ما مأمن خورشید شد                   قبله امید هر نومید شد
آسمان بوسه زند بر خاک ما                                لاله شد قندیل در افلاک ما

ای ایران ، ای خاک پاک دلیران         ای ایران ، ای مردانت همچو شیران
ای ایران ، ای عشقت نشسته در جان
ای ایران ، ایرااااااان
ای ایران ، ای خاکت سرچشمه نور    ای ایران ، ای شهر گذشته دور
ای ایران ، ای من با نام تو مغرور
ای ایران ، ایرااااان

راست قامت همچو نخل استوار            ما شدیم همسایه هر سر به دار
سرزده در باغ ما سرو صبور                 پرزده بر باغ ما سیمرغ نور
مرکب رهوار ما طوفان شده                               ملک ما تربت سروستان شده
بر سمائش هور می تابد ببین                                از بهارش سیب سرخ جان بچین
دست در دست شقایش با وقار             پر بزن از خاک ما تا کوی یار
خاک اینجا مام هر دلداده است          مهد هر شیر اوژن آزاده است
نینوایی می کند نی های آن                               لاله هایش میزند شعله به جان
موج سرکش گرچه باشد استوار           ترس از دریای طوفانی مدار

ای ایران ، ای خاک پاک دلیران         ای ایران ، ای مردانت همچو شیران
ای ایران ، ای عشقت نشسته در جان
ای ایران ، ایرااااااان
ای ایران ، ای خاکت سرچشمه نور    ای ایران ، ای شهر گذشته دور
ای ایران ، ای من با نام تو مغرور
ای ایران ، ایرااااان

 

 

راهپیمایی دهه فجر 94

 

راهپیمایی دهه ی فجر 94 در دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد

 

راهپیمایی دهه ی فجر 94

 

دانلود کتاب اوستا


 

دانلود کتاب اوستا

کهن ترین سرو ها و متن های ایرانی

گزارش و پژوهش

جلیل دوستخواه

 

جلد اول

 

جلد دوم

 

دانلود کتاب اوستا


 

دانلود کتاب اوستا

کهن ترین سرو ها و متن های ایرانی

گزارش و پژوهش

جلیل دوستخواه

 

جلد اول

 

جلد دوم

 

ریشه واژه لکی «زَمی» zami به معنی زمین


ریشه واژه لکی «زَمی» zami  به معنی زمین :

 

واژه فارسی زمین ، در زبان اوستائی به گونه ی «زَمَ»  zama  ذکر شده است. در هندی باستان  jmâ   به معنی «روی زمین» و در هندی کنونی «زمین» است .

این نام در زبان پهلوی به گونه ی «زمیک»  zamik  (یا zamig )  است.

این واژه در زبان لکی «زَمی»  zami  است.

در افغانی  jmaka به معنی زمین است که به همین واژه در هندی باستان نزدیک است.

در گویش سریکلی zems  /  اُستی  zanxa  /  بلوچی  zamik  به معنی «مزارع ، بذرها» /  در گویش خوری زَمی  zami  (مانند زبان لکی)  /  در گویش سرخه ای  «زَم»  zam  /  کردی مهابادی  : «زَوی»  zawi  /  در گویش های لُری ، سیستانی ، خراسانی و زفره کوهپایه اصفهان به گونه ی «زِمی»  zemi  گفته می شود.

 

نام زمین در اشعار فارسی :

 

اساسی که در آسمان و زمی است

به انـــــدازه قــــدرت آدمـــــی است

«نظامی»

 

ابـــا خــلعت فـــاخر از خـرمــــی

همی رفتی و می نوشتی زمی

«رودکی»

 

در زمی اندر نگر که چرخ همی

با شـــب یا زنــده کــــارزا کــند

«ناصرخسرو»

 

آمــد بهار خـــرم و آورد خرمی

وز ف نو بهار شد آراسته زمی

«منوچهری»

 

بخشم اندرون شد از آن زن غمی

به خـواری کشیدش به روی زمی

«شاهنامه»

 

به خوبی روشن است که تلفّظ زمین در اشعار فارسی همچون تلفّظ زبان لکی و گویش خوری ، «زَمی»  می باشد.

نام یشت نوزدهم در اوستا «زامیاد یشت» خوانده می شود. «زامیاد» به معنی «فرشته یا ایزد زمین»  است . نگهبانی روز بیست و هشتم هر ماه شمسی با ایزد زامیاد می باشد. در گذشته درخت نشاندن و تخم کاشتن و عمارت ساختن در این روز را خجسته و نیکو می دانسته اند.

 

چـون زامــیاد نیاری ز می تو یاد

زیرا که وشتر آید می روز زامیاد

«مسعود سعد لاهوری»

 

تعدادی از واژه های مرتبط با زمین در زبان پهلوی :

زام  zâm  : زمین

زامدات  zâmdât : زامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه

زامیات zâmyât : ایزد زمین ، = زامدات

زمنیتن  zamenitan : بردن، هدایت کردن، فرستادن

زمیک چیهرک zamik cihrak : زمین چهره(دارای گوهر زمینی)، نام گونه ای از ستارگان است.

زمیکن zamiken : زمینی، خاکی

زمیکیک zamikik : زمینی خاکی

زمیک پتمانیه  zamik patmânih : هندسه(علم مساحت کردن زمین) ، زمین پیمائی

زمیک سرتکان  zamik sratakân  : ستارگانی که از نوع زمین هستند.

 

منابع :

1-پیوند واژه های لری با دیگر زبان های آریائی

2-گویش لکی ، سید حشمت الله موسوی، شهناز عزیزی

3-فرهنگ زبان پهلوی، دکتر بهرام فره وشی

 

استفاده از رایانه شخصی در درس کارو فناوری

 

آموزش رایانه توسط علی نوری سرگروه درس کاروفناوری پایه ششم دبستان شهید یوسفی

 

رایانه شخصی

 

دبستان شهید یوسفی

 

آموزش کار و فناوری پایه ششم

 

 

ریشه واژه لکی «اُر» ôr به معنی ابر


 

ریشه واژه لکی «اُر»  ôr  به معنی ابر :

 

در زبان لکی واژه ی ابر به گونه ی «اُر»  ôr  تلفظ می گردد.

این واژه در اوستا  «اَوِْرَ»  awra  یا  aowra   و در پهلوی «اَور»  awr  می باشد .

شاهد مثال لکی:

آری بلی، آه است وا، ابر است اور و باد است وا

هم پیش می باشد نوا، گفتار بیهوده چرن

 

واژه ابر در زبان سنسکریت «ابرَ»  abhra  است.

در زبان کاسی  «اوبریاش» به معنی «خدای باران و رعد» آمده است. واژه ابر در پارسی میانه «ابر»  abr  و در سکایی «ابرَ»  abra  گفته می شود .

واژه ابر در گویش لری مانند زبان لکی به صورت «اُر»  or  تلفّظ می شود.در کهکیلویه و بویراحمد نیز ôr تلفّظ می شود. در گویش های سیستانی ، دلیجانی (برخی از مناطق) ، میمه و گویش پیشین نراق به گونه ی «اُر»  owr  و در گویش راجی دلیجان «اَور»  awr  و در دزفولی و خوری «اُور»  ôwr  و کردی مهابادی «هَور»  hawr   آشتیانی «اُوِْرِْ» تلفّظ می شود. در بلوچی «هَور»  haur  به معنی «باران» می باشد. همچنین واژه ابر در گویش بیذُوُی و یزدی «اَور»  avr   و کردی کورمانجی «اِویر»  ewir  گفته می شود.

در افغانی «اورَ»  owra  و در آسی (لهجه ی دیگوری)  «ارو»  arv  و در تاجیکی کنونی «ابر»  abr  گفته می شود.

در زبان یونانی  borêas  به معنی «باد شمال» و به زبان روسی «بوریا» به معنی بوران که هم ریشه با واژه ی «اوبریاش» در زبان کاسی است.

در زبان انگلیسی و فرانسوی «ایر»  air  به معنی «هوا» و در ایتالیایی «اریه»  aria  به معنی «هوا» می باشد. همچنین واژه های انگلیسی چون : awrial = هوائی ، aerology = هواشناسی ، aeroplane = هواپیما  ، و واژه های فرانسوی چون : aerien = هوائی  ، aèro plane = هواپیما  ، aèrologie = هواشناسی  ، و واژه های ایتالیائی چون : aereo = هوائی ، هواپیما(اسم مذکر) و  aerofisica = هواشناسی ، همه از «ایر»  air  به معنی «هوا» گرفته شده اند ، که خود آن قابل مقایسه است با واژه هائی که در خصوص «ابر» ذکر شد.

 

منابع :

1-پیوند واژه های لری با دیگر زبان های آریائی ، ایرج محرّر، نشر بلخ ، 1384

2-گویش لکی بازمانده ای از زبان های باستان، سیدحشمت الله موسوی و شهناز عزیزی، تهران : پیشرو مبتکران ، 1393

 

 

ریشه واژه لکی «وارون» vâron


ریشه واژه لکی «وارون»  vâron

 

واژه فارسی باران در زبان لکی «وارو»  vâro ( در نورآباد دلفان «وارون» vâron ) و در گویش لری خرم آبادی «بارو»  bâro  تلفّظ می شود.

در در اوستا «وارنتَ»  vârenta  به معنی باران و «وار»  vâr  به معنی «باریدن» است.

در زبان پهلوی «واران»  vârân  به معنی «باران» و «واریتن»  vâritan  به معنی «باریدن» است.

در گویش بیذُوُی (ابوزیدآباد کاشان) مانند لکی وارو تلفّظ می شود. در زبان آسی (لهجه ی دیگوری)  warun  (و لهجه ایرونی  wain ) به معنی «باریدن» می باشد. در کردی «واران» (کردی مهاباد  bârân ) و در گویش لنگرودی «وارئون»  vârôn  و رشتی «واران»  vârân  همه به معنی «باران» و در سیاهکل «وارسَن»  vârassan و در زبان ژاپنی «فور»  fur  به معنی باریدن می باشد. در گویش بروجردی «بارو» به معنی «باران» است.

در گویش های کوهمره نودان، جروق، سرخی و فارس ، «بارو» به معنی «باران» است. در گویش های لُری و گیلانی «بوار»  bavâr  به معنی «بِبار» و «نوار»  navâr  به معنی «نَبار» و باز در گویش لری و لنگرودی و گالشی : «بوارم» به معنی «ببارم» ، «بواری» به معنی «بباری» ، «بواره» به معنی «ببارد» ، «بواریم» به معنی «بباریم» ، «بوارین» به معنی «ببارید» ، «بوارن» به معنی «ببارند» است.

در هندی نو «باریش» به معنی «باران» است ( «باریش» در زبان تکی استانبولی به معنی «صلح کردن» است ).

 

نکته : واژه های پهلوی و لکی برخلاف فارسی امروزی هر دو با واج «و» شروع می شوند.

شاهد مثال لکی :

 

ژ او سر ترکش او سوارکاران

ماواریا ایرشت تیر وینه واران

 

 

منابع :

1-پیوند واژه های لری با دیگر زبانهای آریایی، ایرج محرّر

2-گویش لکی، سیّدحشمت الله موسوی،شهناز عزیزی

 

ریشه واژه لکی «وَر» var به معنی برف


ریشه واژه لکی «وَر»  var  به معنی برف :

 

واژه ی لکی «وَر»  var  در فارسی به معنی برف است که در زبان لکی به گونه های «وَر» و «وِییر»  vêyr  (در الشتر به گونه ی «وَرف»  varf ) تلفّظ می گردد.

در زبان اوستایی «وفرَ»  vafra ( همچون گویش زرتشتیان یزد) و در زبان پهلوی «وفر»  vafr  خوانده می شود. در گویش زرتشتیان کرمان «ورپ»  varp  به معنی برف می باشد.

در گویش بیذُوُی «وَفر» vafr  و در گویش های شهمیرزادی، سنگسری، نطنزی، گالشی، روستاهای شرق گیلان و در اشکشمی و سنگلیچی به گونه ی «ورف» varf  تلفّظ می گردد. در گویش راجیِ دلیجان «وَرفِ» ، گویش مونجانی «وارفه»  vârfa ، در گوش یودغا «وِرفُه»  werfoh  ، گویش سمنانی «وَرَه»  vara  ، آشتیانی «وَرفَ» ، سرخه ای : «وور»  vôr  ، لاسگردی : «وَر» var  ، و در گویش کردی مهابادی به دو گونه ی «بَفیر»  bafir  و «بَفر»  bafr گفته می شود.

 

منابع :

1-پیوند واژه های لری با دیگر زبان های آریائی ، ایرج محرّر، نشر بلخ ، 1384

2-گویش لکی بازمانده ای از زبان های باستان، سیدحشمت الله موسوی و شهناز عزیزی، تهران : پیشرو مبتکران ، 1393

 

کتیبه داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی


کتیبه داریوش بزرگ در آبراهه سوئز که توسط دانش آموزان دبستان شهید یوسفی رونویسی و بر روی چوب نوشته شده است.

 

دانش آموزان پایه ششم ابتدایی دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آبادمیربگ

 

دبستان شهید یوسفی

 

از راست به چپ :

علی نوری فیلی - سیدمجتبی بدری - علی نوری

 

 

دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد

 

کتیبه داریوش بزرگ در کانال سوئز

 

کتیبه داریوش بزرگ در کانال سوئز

 

 

کتیبه داریوش اول- کانال سوئز DZa

کتیبه  داریوش اول- کانال سوئز DZa

 

کتیبه  داریوش اول- کانال سوئز DZa

طرح سنگ یادبود کانال سوئز

 

Dârayavauš

 

ترجمه:

داریوش

 

کتیبه داریوش اول- کانال سوئز DZb


کتیبه  داریوش اول- کانال سوئز DZb

 

کتیبه  داریوش اول- کانال سوئز DZb

نقشه کانال سوئز که به دستور داریوش کنده شد

 

 

 

  1. Dârayavauš XŠ vazraka
  2. XŠ : XŠyânâm XŠ dahy
  3. ûnâm XŠ ahyâyâ
  4. bumiyâ vazrakâyâ
  5. Vištâspahyâ pu
  6. ça Haxâmanišiya

 

ترجمه:

 

داریوش شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این دنیای بزرگ پسر هیشتاسپ یک هخامنشی


سنگنبشته داریوش اول- کانال سوئز DZc


سنگنبشته  داریوش اول- کانال سوئز DZc

 

سنگنبشته  داریوش اول- کانال سوئز DZc

 

  1. baga vazraka Auramazdâ hya avam asmânam adâ hya imâm bum
  2. im adâ hya martiyam adâ hya šiyâtim adâ martiyahy
  3. â hya Dârayavaum XŠyam akunauš hya Dârayavahauš XŠyâ xšaça
  4. m frâbara tya vazrakam tya uvaspam umartiyam adam Dârayavauš
  5. XŠ vazraka XŠ Xšyânâm XŠ dahyunâm vipazanânâm XŠ ahyây
  6. â bumiyâ vazrakâyâ dûraiy apiy Vištâspahyâ puça Ha

 

ترجمه :

 

خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که داریوش را شاه کرد .که داریوش شاه را شهریاری داد ....که بزرگ است که دارای اسبان خوب است که دارای مردان خوب است .من داریوش شاه شاهان شاه کشورها از همه نژاد شاه در این زمین بزرگ و پهناور پسر ویشتاسپ یک هخامنشی

 

 

سنگنبشته  داریوش اول- کانال سوئز DZc

 

  1. xâmanišiya thâtiy Dârayavauš XŠ adam Pârsa amiy hacâ Pâ
  2. rsâ Mudrâyam agarbâyam adam niyaštâyam imâm yauviyâ
  3. m katanaiy hacâ Pirâva nâma rauta tya Mudrâyaiy danuvatiy ab
  4. iy draya tya hacâ Pârsâ aitiy pasâva iyam yauviyâ akaniya
  5. avathâ yathâ adam niyaštâyam utâ nâva âyatâ hacâ Mudrâ
  6. yâ tara imâm yauviyâm abiy Pârsam avathâ yathâ mâm kâma âha

 

 

ترجمه :

 

داریوش شاه گوید من پارسی هستم از پارس مصر را گرفتم من فرمان دادم این آبگدز را بکنند .از آب روانی بنام نیل که در مصر جاری است به سوی دریایی که از پارس می آید. این آبگدز کنده شد چنانکه من فرمان داده بودم و کشتی ها از میان آن از مصر به سوی پارس روان شدند چنانکه من اراده کرده بودم